1 آنکه بی خان و بی مانه منم من آنکه بر گشته سامانه منم من
2 آنکه شادمان به انده میکره روز آنکه روزش چو شامانه منم و من
1 گلستان جای تو ای نازنیننم مو در گلخن به خاکستر نشینم
2 چه در گلشن چه در گلخن چه صحرا چو دیده واکرم جز ته نوینم
1 تو آری روز روشن را شب از پی شده کون و مکان از قدرتت حی
2 حقیقت بشنو از طاهر که گردید بیک کن خلقت هر دو جهان طی
1 بود درد مو و درمانم از دوست بود وصل مو و هجرانم از دوست
2 اگر قصابم از تن واکره پوست جدا هرگز نگردد جانم از دوست
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی