منم که خط غلامی دهم از ملک‌الشعرا بهار غزل 353

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

منم که خط غلامی دهم به نیم ‌سلام

1 منم که خط غلامی دهم به نیم ‌سلام دل من است که قانع شود به یک پیغام

2 کنون که گردش ایام را ثباتی نیست همان‌ خوش است که در عشق بگذرد ایام

3 من آن مقام بلند از کجا به دست آرم که عاشقانه بیایم در آن بلند مقام

4 من آن نی‌ام که هلال از تمام نشناسم مه‌ دو هفته هلال‌ است و عارض تو تمام

5 چراغ وصل بیفروز و حجره روشن کن که آفتاب جدایی رسیده بر لب بام

6 غمم بکشت که خوبان چرا ندانستند که خدعه‌باز کدامست و عشق‌باز کدام

7 به نام عشق رخ نخواهم تافت اگر دچار ملامت شوم و گر بدنام

8 بهار باشد و بس آن که در ارادت دوست کشیده طعنهٔ کفر و ملامت اسلام

عکس نوشته
کامنت
comment