1 من کیم باری که نامم بر زبان آوردهای یا به نوک کلک در تصنیف نامم بردهای
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 نیِ بینوا ز شکّر به نوا شکرفشان شد چه خوش است نغمه او را که حیات جاودان شد
2 منگر در آن که دارد تن نازکش جراحت بنگر که تا چه راحت ز وجود او روان شد
1 دل به کنج عافیت چون پای در دامان کشید حلقه زلف تواش در حلقه رندان کشید
2 بینوایی ره به سوی گنج سلطان باز یافت تشنهای جان را به سوی چشمهٔ حیوان کشید
1 جان را به جای جانی جای تو کس نگیرد مهر تو زنده ماند روزی که تن بمیرد
2 هر درد را علاجی بنوشتهاند یارا دردی که هست ما را درمان نمیپذیرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **