منم آن حلقه از جلال الدین محمد مولوی غزل 1859

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

منم آن حلقه در گوش و نشسته گوش شمس الدین

1 منم آن حلقه در گوش و نشسته گوش شمس الدین دلم پرنیش هجران است بهر نوش شمس الدین

2 چو آتش‌های عشق او ز عرش و فرش بگذشته‌ست در این آتش ندانم کرد من روپوش شمس الدین

3 در آغوشم ببینی تو ز آتش تنگ‌ها لیکن شود آن آب حیوان از پی آغوش شمس الدین

4 چو دیکی پخت عقل من چشیدم بود ناپخته زدم آن دیک در رویش ز بهر جوش شمس الدین

5 در این خانه تنم بینی یکی را دست بر سر زن یکی رنجور در نزع و یکی مدهوش شمس الدین

6 زبان ذوالفقار عقل کاین دریا پر از در کرد زبانش بازبگرفت و شد او خاموش شمس الدین

عکس نوشته
کامنت
comment