1 ز بس گرد وحشت گرفته است تنگم به یک پا چو شمع ایستاده است رنگم
2 دلی دارم آزادی امکان ندارد ز مینا چو دست پری زیر سنگم
3 نفس دستگاهم مپرس از کدورت چوآیینه آبیست تکلیف رنگم
4 چه سازم به افسون فرصت شماری چو عزم شرر در فشار درنگم
5 کشم تاکجا خجلت نارسایی به پا تیشه زن چون سراپای لنگم
6 ز موهومیم تا به آثار عنقا تفاوت همین بسکه نام است ننگم
7 به تحقیق ره بردم از وهم هستی بهکیفیت می رسانید بنگم
8 بهاری کز آن جلوه رنگی ندارد گلش میدهد می به داغ پلنگم
9 به دریوزهٔ گرد دامان نازش اگرکفگشایم دمد گل ز چنگم
10 زگیسو نیاید فسون نگاهش تو از هند مگذر که من در فرنگم
11 دلم کارگاه چه میناست بیدل جرس بسته عبرت به دوش ترنگم
دیدگاهها **