اشکم از بس کرده آب روی از اسیر شهرستانی غزل 423

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اشکم از بس کرده آب روی گل‌ها را زیاد

1 اشکم از بس کرده آب روی گل‌ها را زیاد می‌توان شبنمی کرد آب دریا را زیاد

2 از نسیمی دامن این بحر می‌آید به جوش می‌کند بوی گلی شور دل ما را زیاد

3 می‌کند جوش خریداران یوسف هر نفس گرمی بازار سودای زلیخا را زیاد

4 یاد ما گر کمتر می‌کند سهل است اسیر چون نخواهد برد هرگز کینه ما را زیاد

عکس نوشته
کامنت
comment