1 ایختم رسل که بی نظیر آمدهای از غیب بمقبلان بشیر آمدهای
2 خوش دلکش و نغز و دلپذیر آمدهای ای کوکب صبح اگر چه دیر آمدهای
1 ای شوکت ایزدی برازندۀ تو جز تو همه ماسوای حق زندۀ تو
2 از کار من خسته تغافل تا کی آخر نه توئی خدا و من بندۀ تو
1 نادم نئی ز دور خود ای آسمان هنوز دشمن بگریه آمد و تو سرگران هنوز
2 شرمت نشد فرات که لب تشنه جان حسین بسپرد در کنار تو و تو روان هنوز
1 پس فرشته نصرت از امر قدیر شد فرو از ذروۀ بالا بزیر
2 دید تنها تا جدار گاه عشق گفت کای اسپهبد اسپاه عشق