غریب و خسته و درمانده ام خداوندا از کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

غریب و خسته و درمانده ام خداوندا

1 غریب و خسته و درمانده ام خداوندا ز فیض فضل، تو یک شربت شفا بفرست

2 چو لاله غرقه بخونم در آتش شوقت نسیم لطفی از عالم بقا بفرست

3 ببوی رحمت تو بنده کرد جان بازی بدست عفو تو پروانۀ عطا بفرست

4 اگر چه مرهم جانست زخم در ره تو ز نوش داروی رحمت نصیب ما بفرست

5 چون خون جان من اندر ره تو ریخته شد هم از خزینۀ لطف تو خون بها بفرست

6 طبیب حال شناسی ، ترا نیارم گفت که دور کن ز من این درد یا دوا بفرست

7 هر آنچه مصلحت کار من در آن دانی اگر شفاست وگر مرگ ای خدا بفرست

عکس نوشته
کامنت
comment