- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ببخش ای پسر کآدمی زاده صید به احسان توان کرد و، وحشی به قید
2 عدو را به الطاف گردن ببند که نتوان بریدن به تیغ این کمند
3 چو دشمن کرم بیند و لطف و جود نیاید دگر خبث از او در وجود
4 مکن بد که بد بینی از یار نیک نروید ز تخم بدی بار نیک
5 چو با دوست دشخوار گیری و تنگ نخواهد که بیند تو را نقش و رنگ
6 و گر خواجه با دشمنان نیکخوست بسی بر نیاید که گردند دوست