- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کوکبم شد تار و سالم خشک و ماهم پاک سوخت آنچه با من بود از بخت سیاهم پاک سوخت
2 دامن افلاک را یکباره کرد آهم خراب منزل آرامم از اشک نگاهم پاک سوخت
3 در گلستان محبت خورد بر پا تا سرم برق رخساری که این مشت گیاهم پاک سوخت
4 خواستم قصاب شرح دوری روز فراق پیش او گویم زبان عذرخواهم پاک سوخت