وحشی بافقی

وحشی بافقی

وحشی بافقی
وحشی بافقی

نشستم دوش در کنجی که سازم از وحشی بافقی قطعه‌ 32

قطعه‌ 32 ام از 651 قطعات

نشستم دوش در کنجی که سازم

1 نشستم دوش در کنجی که سازم سر کل را به زیر فوطه پنهان

2 در آن ساعت حکیمی در گذر بود مرا چون دید زانسان گشت خندان

3 پریشان حال خود بودم در آن وقت ز فعل او شدم از سر پریشان

4 به من گفتا که دارویی مرا هست کز آن دارو سر کل راست درمان

5 بیا تا بر سرت پاشم که روید ترا موی سر از خاصیت آن

6 کشیدم از جگر آهی و گفتم مگر نشنیده‌ای حرف بزرگان:

7 «زمین شوره سنبل بر نیارد دراو تخم و عمل ضایع مگردان»

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نشستم دوش در کنجی که سازم

شاعر شعر نشستم دوش در کنجی که سازم چه کسی است ؟

شاعر شعر نشستم دوش در کنجی که سازم وحشی بافقی می باشد.

شعر نشستم دوش در کنجی که سازم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر نشستم دوش در کنجی که سازم چیست ؟

قالب شعر نشستم دوش در کنجی که سازم قطعه‌ است

مضمون اصلی شعر نشستم دوش در کنجی که سازم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر