-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز داغ و درد تو بر جان و دل نشان دارم خیال روی تو در چشم در فشان دارم
2 تو آب دیدهٔ پیدا بهل، که پوشیده ز سوز مهر تو آتش در استخوان دارم
3 بپرس ز ابرو و مژگان خویش قصهٔ من که این جراحت از آن تیر و آن کمان دارم
4 شدم چو خاک زمین خوار و روی آنم نیست که از جفای تو دستی بر آسمان دارم
5 چنان مکن که به زنار در حساب آید همین کمر که ز بهر تو در میان دارم
6 مرا به عشق تو چون آب در گذشت از سر چه غم ز سرزنش هر که در جهان دارم؟
7 باو حدیث به یک بوسه اعتماد ار نیست بمن فروش، که هم سیم و هم ضمان دارم