- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 راحتم شد بستر خواب و در آزارم هنوز گلبن عزت دمید از خاکم و خوارم هنوز
2 ترسم از قاتل کشم طعن رهایی روز حشر خون من چون بیغمان خوابید و بیدارم هنوز
3 طاقتم از کوه غم باج گرانجانی گرفت خویش را با هیچ اگر سنجم گرانبارم هنوز
4 عمرها گر هستیم نالد کم است از نیستی در جهان نسبت به قدر خویش نسپارم هنوز
5 گر چه عمرم سر بسر یک شام غفلت بوده است روز اول دیده ام خوابی که بیدارم هنوز
6 زیر خاک آیینه ای دارد غبار خاطرم سربسر از راز آن بدخو خبر دارم هنوز
7 کرد ساقی موج خیز شعله خاکم را اسیر می گدازد انتظار جام سرشارم هنوز