بر سر آنم که پای صبر در از سعدی شیرازی غزل 1102

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

بر سر آنم که پای صبر در دامن کشم

1 بر سر آنم که پای صبر در دامن کشم نفس را چون مار خط نهی پیرامن کشم

2 بس که بودم چون گل و نرگس دو روی و شوخ چشم باز یکچندی زبان در کام چون سوسن کشم

3 بس که دنیا را کمر بستم چو مور دانه کش مدتی چون موریانه روی در آهن کشم

4 روح پاکم چند باشم منزوی در کنج خاک حور عینم تا کی آخر بار اهریمن کشم

5 لاله در غنچه‌ست تا کی خار در پهلو نهم دوست در خانه‌ست تا کی رطل بر دشمن کشم

6 وه که گر با دوست دریابم زمان ماجرا خرده‌ای دیگر حریفان را غرامت من کشم

7 سعدی گردن کشم پیش سخن‌دانان ولیک جاودان این سر نخواهد ماند تا گردن کشم

عکس نوشته
کامنت
comment