- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر سر آنم که پای صبر در دامن کشم نفس را چون مار خط نهی پیرامن کشم
2 بس که بودم چون گل و نرگس دو روی و شوخ چشم باز یکچندی زبان در کام چون سوسن کشم
3 بس که دنیا را کمر بستم چو مور دانه کش مدتی چون موریانه روی در آهن کشم
4 روح پاکم چند باشم منزوی در کنج خاک حور عینم تا کی آخر بار اهریمن کشم
5 لاله در غنچهست تا کی خار در پهلو نهم دوست در خانهست تا کی رطل بر دشمن کشم
6 وه که گر با دوست دریابم زمان ماجرا خردهای دیگر حریفان را غرامت من کشم
7 سعدی گردن کشم پیش سخندانان ولیک جاودان این سر نخواهد ماند تا گردن کشم