شدم پیر از فراق نوجوانی از حکیم سبزواری غزل 181

حکیم سبزواری

آثار حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

شدم پیر از فراق نوجوانی

1 شدم پیر از فراق نوجوانی که برهم میزند چشمش جهانی

2 کحیل طرفه سود الذوایب خضیب کفه رخص البنانی

3 برآید فتنه ها از چشم مستش که ناید از قضای آسمانی

4 قسی الحاجب القاسی فؤاده فصیح قوله عذب البیانی

5 بدیع است اینکه سازد تلخکامم بآن شکر لبی شیرین زبانی

6 فرید فی ملاح لیس کفوه وحید ماله فی الحسن ثانی

7 تو چشم مردمی و مردم چشم تو جان اسرار را جان جهانی

عکس نوشته
کامنت
comment