می‌نالم از عشق تو، جان را از سلطان باهو غزل 21

سلطان باهو

آثار سلطان باهو

سلطان باهو

می‌نالم از عشق تو، جان را خبری نیست

1 می‌نالم از عشق تو، جان را خبری نیست بیمارم غمخوارم کس را خبری نیست

2 تا پای نهادیم درین راه تو جانان حیران شده ام مرده دلان را خبری نیست

3 از حال من آگاه کجا میشود آن یار هی های که این سنگدلان را خبری نیست

4 ای آنکه توئی طعنه زنی محض خطاست این سوز دلم را تو چه دانی خبری نیست

5 خوشبوی وفا می‌شنود یار ز هر آه آه صد این بی‌خبران را خبری نیست

عکس نوشته
کامنت
comment