من بسربازی ز شمع مجلست از فضولی بغدادی غزل 297

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم

1 من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم چیست جرم من که در بزم تو محرم نیستم

2 گر مقیم روضه کویت شدم منعم مکن ذره خاکم تصور کن که آدم نیستم

3 در جهان جز من خریدار جفایت نیست کس ترک کن رسم جفا انگار من هم نیستم

4 مدت عمرم نمی دانم که چون بر من گذشت مست شوقم آگه از احوال عالم نیستم

5 شهرتی دارد که از عقلست استعداد غم من چه سان دیوانه ام یارب که بی غم نیستم

6 از جفایت گه جگر خون می شود گه دل مرا من حریف این جفاهای دمادم نیستم

7 چون قلم سرگشته زان گشتم فضولی کز ازل خالی از سودای آن گیسوی پر خم نیستم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر