- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دهشت از صیدم مکن بی زخم کاری نیستم خود شکار کس شوم شیر شکاری نیستم
2 مغز افروزد شمیم و کشت سوزد شبنمم آه محنت دیده ام باد بهاری نیستم
3 خود به خون خویش می جوشم چو صهبا در سبو زین حریفان از کسی ممنون یاری نیستم
4 به که از من کم رسد زحمت به صدر اعتبار پر به تنگ از گوشه بی اعتباری نیستم
5 آگهی بخش است حالم، پند ده بیناییم در سر مغرور کم از هوشیاری نیستم
6 فصل ها از سرگذشت ناامیدی خوانده ام گوش بر افسانه امیدواری نیستم
7 هرچه می گوید زبانم کرده انشا کاتبم جز رقم از خامه بی اختیاری نیستم
8 انتظار وعده دارم در ادای وام دوست بد ادا وقت طلب در جانسپاری نیستم
9 خوی شرمم پندگیران را «نظیری » بر جبین گرچه دارم منفعت بی شرمساری نیستم