من نگویم چون قدت سروی از فضولی بغدادی غزل 100

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

من نگویم چون قدت سروی ز بستان برنخاست

1 من نگویم چون قدت سروی ز بستان برنخاست خاست اما فتنه انگیز و خرامان برنخاست

2 کی نمودی قد که هر سو فتنه بالا نشد کی گشودی رخ که از هر گوشه افغان برنخاست

3 مرده ام بی او چه سان بر آه من سوزد دلش کی کند در دل اثر آهی که از جان برنخاست

4 می کشم از دل خدنگش را و زو خون می چکد همدمی ننشست پهلویم که گریان برنخاست

5 صبر بر نادیدنت رحمیست بر عالم ز من زانکه چشمی بر تو نگشادم که طوفان برنخاست

6 ظلم اشکم بین که تا گردیم با هم ساعتی گردبادی هم بآهم زین بیابان برنخاست

7 از سر کویت فضولی گر نخیزد دور نیست هیچ جا افتاده رفتار خوبان برنخاست

عکس نوشته
کامنت
comment