آنچه جان گفت بدل باز نمییارم از شمس مغربی غزل 51

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

آنچه جان گفت بدل باز نمییارم گفت

1 آنچه جان گفت بدل باز نمییارم گفت بکسی رمزی از آن باز نمییارم گفت

2 مطرب عشق درین پرده مرا سازی زد که بکس هیچ از آن ساز نمییارم گفت

3 گفت با من سخن عشق بآواز بلند آنچه او گفت بآواز نمییارم گفت

4 زیر لب خنده کنان عشوه کنان با دل من آنچه گفت آن لب طناز نمییارم گفت

5 آنکه او را پر پرواز نباشد هرگز بر او از پر و پرواز نمییارم گفت

6 لذت لعل لب و جام غم انجام ترا به پی ذوق ز آغاز نمییارم گفت

7 شرح آن طرّ طرار نمیدانم داد سحر آن غمزه غماز نمییارم گفت

8 مغربی با دل دمساز چو دمساز نه با تو سر دل دمساز نمییارم گفت

عکس نوشته
کامنت
comment