- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در خون دیده گشته تنم بسمل تو نیست زین مرحمت ملاف که کار دل تو نیست
2 از آبگینه حوصله ما تنک تر است صبر از دلی طلب که درو منزل تو نیست
3 گویا دوانده ریشه نهال محبتم می بینم از تو آن چه در آب و گل تو نیست
4 زین پیش شیشه دل ما هم ز سنگ بود بی نسبت، آشنا دل ما با دل تو نیست
5 بی یار مانده روی تو از بیم خوی تو ورنه کدام کس که دلش مایل تو نیست
6 بس جانگداز می گذرد سرگذشت شمع پروانه نسوخته در محفل تو نیست
7 خون تو را چه قدر «نظیری » خموش باش این بس که دعوی از طرف قاتل تو نیست