- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم که دل نکنم ساعتی ز مهر تو سرد ز یاد تو نبوم فرد اگر بوم ز تو فرد
2 اگر زمانه ندارد ترا مساعد من زمانهرا و تو را کی توان مساعد کرد
3 جز آنکه قبله کنم صورت خیال ترا همی گذارم با آب چشم و با رخ زرد
4 همه دریغ و همه درد من ز تست و ز تو به باد تو گرم و به باد سرد تو سرد
5 من آن کسم که مرا عالمی پر از خصمند همی برآیم با عالمی به جنگ و نبرد
6 گر از تو عاجزم این حال را چگونه کنم به پیش خصمان مردم به پیش عشق نه مرد
7 روان و جانی و مهجور من ز جان و روان به یک دل اندر زین بیشتر نباشد درد
8 اگر جهان همه بر فرق من فرود آید به نیم ذره نیاید به روی من برگرد
9 دریغم آنکه به فصل بهار و لاله و گل به یاد روی تو درد و دریغ باید خورد