-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رو که به مهمان تو مینروم ای اخی بست مرا از طعام دود دل مطبخی
2 رزق جهان میدهد خویش نهان میکند گاه وصال او بخیل در زر و مال او سخی
3 مال و زرش کم ستان جان بده از بهر جان مذهب سردان مگیر یخ چه کند جز یخی
4 قسمت آن باردان مایده و نان گرم قسمت این عاشقان مملکت و فرخی
5 قسمت قسام بین هیچ مگو و مچخ کار بتر میشود گر تو در این میچخی
6 جنتی دل فروز دوزخیی خوش بسوز چند میان جهان مانده در برزخی
7 سوی بتان کم نگر تا نشوی کوردل کور شود از نظر چشم سگ مسلخی
8 زلف بتان سلسلهست جانب دوزخ کشد ظاهر او چون بهشت باطن او دوزخی
9 لیک عنایات حق هست طبق بر طبق کو برهاند ز دام گر چه اسیر فخی
10 جانب تبریز رو از جهت شمس دین چند در این تیرگی همچو خسان میزخی