من نروم ز پیش تودست منست از فیض کاشانی غزل 193

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

من نروم ز پیش تودست منست و دامنت

1 من نروم ز پیش تودست منست و دامنت نوش منست نیش تودست منست و دامنت

2 خواه مرا به تیر زن خواه ببر سرم زتن دست ندارم از تو من دست منست ودامنت

3 چون شوم از تو من جدا دامن توکنم رها از بر تو روم کجا دست منست و دامنت

4 بندگی تو بس مرا ذکر تو هم نفس مرا نیست بجز توکس مرادست منست ودامنت

5 عشق تو رهبر منست لطف تو یاور منست دست تو بر سرمنست دست منست و دامنت

6 چشم منست و روی تو گوشم وگفتگوی تو پای منست و کوی تو دست منست و دامنت

7 روی دل است سوی تو قوت دلست بوی تو مستیم از سبوی تو دست منست و دامنت

8 قوت روان من توئی گنج نهان من توئی جان جهان من توئی دست منست و دامنت

9 حسن تو بوستان من روی تو گلستان من مهر تو مهر جان من دست منست و دامنت

10 مهر تواست جان من ذکر تو و زبان من وصف تو و بیان من دست منست و دامنت

11 فیض بس است گفتگو برجه و دامنش بجو چون بکف آوری بگو دست منست ودامنت

عکس نوشته
کامنت
comment