1 بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد طوفان گریه گشتم و آبم نمی برد
2 با آنکه غیر دیده تنک ظرفی مرا با توبه هم به بزم شرابم نمی برد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 اگر دنیا اگر عقبا علی بن ابیطالب اگر امروز اگر فردا علی بن ابیطالب
2 فروغ دیده وحدت صفای سینه کثرت بهشت خاطر دانا علی بن ابیطالب
1 سینه صاف است پیر ما خوشا احوال ما فال رحمت می گشاید نامه اعمال ما
2 سرعت پرواز ما را پرگشودن غفلت است ذره تا خورشید می خندد به استعلاج ما
1 ای گلشن از بهار خیال تو سینهها برگ گل از طراوت نامت سفینهها
2 هرجا غمت رواج دهد گوهر شکست بر سنگ خاره رشک برند آبگینهها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به