-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از دلم بس ناله بیرون میکشم وز جگر بس کاسهٔ خون میکشم
2 بر درت میآورم صد گون نیاز تا ز تو یک ناز بیرون میکشم
3 عشوهای را کآورد در گردشم عشوهها از چرخ گردون میکشم
4 خون دل ریزم به جای می به جام خون به جای آب گلگون میکشم
5 مطربا چون دست بر قانون کشند ناله من هم به قانون میکشم
6 چند تبسم میکنی خون میخورم حسرتی زان لعل میگون میکشم
7 گر کند رطل گران دریا دلی من ز خون دیده جیحون میکشم
8 بر سر راهت فتاده خوار و زار خویش را در خاک و در خون میکشم
9 کاسههای زهر هجران ترا هیچ میدانی که من چون میکشم
10 گر کشند از دست دشمن جورها من ز دست دوست افزون میکشم
11 طالع شوریدهٔ دارم چو فیض این همه از بخت وارون میکشم
12 محنت و بیدادم از دست خود است حاش لله کی ز گردون میکشم