-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دگر رخت ازین خانه بر در نهادم دگر خاک آن کوچه بر سر نهادم
2 دگر پای صبر از زمین برگرفتم دگر دست غارت به دل در نهادم
3 دگر عهد با نیستی تازه کردم دگر بار هستی به خر بر نهادم
4 به بوی گل عارض او دل خود در آن زلف چون سنبل تر نهادم
5 چنان دل به شمع رخ او سپردم که با نور چشمش برابر نهادم
6 ز اشک چو خون بر رخ زعفرانی چو لعل بدخشی به زر بر نهادم
7 مسلمان کنون ساختم اوحدی را که در دست آن چشم کافر نهادم