1 گه میگردم بر آتش هجر کباب گه سر گردان بحر غم همچو حباب
2 القصه چو خار و خس درین دیر خراب گه بر سر آتشم گهی بر سر آب
1 در رفع حجب کوش نه در جمع کتب کز جمع کتب نمیشود رفع حجب
2 در طی کتب بود کجا نشهٔ حب طی کن همه را بگو الی الله اتب
1 تا مهر ابوتراب دمساز منست حیدر بجهان همدم و همراز منست
2 این هر دو جگر گوشه دو بالند مرا مشکن بالم که وقت پرواز منست
1 مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت دیوانهٔ عشق تو سر از پا نشناخت
2 هر کس بتو ره یافت ز خود گم گردید آنکس که ترا شناخت خود را نشناخت
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما