من کیم رسوای شهر و از عبدالقادر گیلانی غزل 70

عبدالقادر گیلانی

آثار عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

من کیم رسوای شهر و عاشق دیوانه‌ای

1 من کیم رسوای شهر و عاشق دیوانه‌ای آشنا با هر غمی وز خویشتن بیگانه‌ای

2 هم شوم شاد از غمش کو در دلم منزل گرفت هم شوم غمگین که او جا کرد در ویرانه‌ای

3 ترک شهرآشوب من در کشوری منزل نکرد تا نکرد اوّل غمش صد رخنه در هر خانه‌ای

4 گه گیاه درد روید از دلم گه خار غم من به حیرت کاین همه گل چون دمد از دانه‌ای

5 می‌خورم خون دل و خود را به مستی می‌دهم تا کنم گستاخ پیشش ناله مستانه‌ای

6 گفته‌ای محیی که باشد تا دم از عشقم زند در طلب فرزانه و در عاشقی فرزانه‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر