جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

از از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2574

غزل 2574 ام از 6329 غزلیات

از آتش ناپیدا دارم دل بریانی

1 از آتش ناپیدا دارم دل بریانی فریاد مسلمانان از دست مسلمانی

2 شهد و شکرش گویم کان گهرش گویم شمع و سحرش خوانم یا نادره سلطانی

3 زین فتنه و غوغایی آتش زده هر جایی وز آتش و دود ما برخاسته ایوانی

4 با این همه سلطانی آن خصم مسلمانی بربود به قهر از من در راه حرمدانی

5 بگشاد حرمدانم بربود دل و جانم آن کس که به پیش او جانی به یکی نانی

6 من دوش ز بوی او رفتم سر کوی او ناگاه پدید آمد باغی و گلستانی

7 آن جا دل و دلداری هم عالم اسراری هم واقف و بیداری هم شهره و پنهانی

8 در خدمت خاک او عیشی و تماشایی در آتش عشق او هر چشمه حیوانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از آتش ناپیدا دارم دل بریانی

شاعر شعر از آتش ناپیدا دارم دل بریانی چه کسی است ؟

شاعر شعر از آتش ناپیدا دارم دل بریانی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر از آتش ناپیدا دارم دل بریانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر از آتش ناپیدا دارم دل بریانی چیست ؟

قالب شعر از آتش ناپیدا دارم دل بریانی غزل است

مضمون اصلی شعر از آتش ناپیدا دارم دل بریانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ است.
بنر