منم که شیفتهٔ زلف تو ببوی از فیض کاشانی غزل 576

فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی

منم که شیفتهٔ زلف تو ببوی توام

1 منم که شیفتهٔ زلف تو ببوی توام منم که واله و شیدای تو بموی توام

2 گر التفات کنی سوی من بجای خودست گل سر سبد عاشقان روی توام

3 بزیر پرده نهانست عشق محجوبان منم که عاشق پیدای روبروی توام

4 ترا خلایق گم کرده و نمیجویند ز من نهٔ پنهان مست جستجوی توام

5 حدیث بی بصران با تو سرد می‌باشد منم که روی برو گرم گفتگوی توام

6 همه ز جام صبوی خیال خود مستند منم که مست ز جام تو و صبوی توام

7 شنیده‌ام که ز کوی تو میوزد بوئی نشسته چشم براه گذار بوی توام

8 شنیده‌ام که ترا رحمتیست بی‌پایان چهار چشم طمع دوخته بسوی توام

9 شنیده‌ام که بدان را به نیکوان بخشی امید بسته و حیران خلق و خوی توام

10 ز خود اگرچه بدم نسبتم بتو نیکوست سگم اگر چه ولی از سگان کوی توام

11 بغیر فیض که یارد چنین سخن گفتن منم که مست تو و مست گفتگوی توام

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر