- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من شیفته و مست و خراب از غم یارم حیران و جگر سوخته از هجر نگارم
2 گر یار مرا باز نخواند به سر خویش من خون جگر در غمش از دیده به بارم
3 سوگند بدان عهد که با زلف تو بستم جز بر سر زلفت به کسی دل نسپارم
4 یا رب سببی ساز که باز آن خم گیسو یک روز به چنگ آرم و جان را به سپارم
5 ای کاش که باز آن شوخ پری چهره ی طناز باز آید و چون ماه، نشیند به کنارم