منم غرقه از جلال الدین محمد مولوی غزل 2689

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

منم غرقه درون جوی باری

1 منم غرقه درون جوی باری نهانم می‌خلد در آب خاری

2 اگر چه خار را من می‌نبینم نیم خالی ز زخم خار باری

3 ندانم تا چه خار است اندر این جوی که خالی نیست جان از خارخاری

4 تنم را بین که صورتگر ز سوزن بر او بنگاشت هر سویی نگاری

5 چو پیراهن برون افکندم از سر به دریا درشدم مرغاب واری

6 که غسل آرم برون آیم به پاکی به خنده گفت موج بحر کاری

7 مثال کاسه چوبین بگشتم بر آن آبی که دارد سهم ناری

8 نمی‌دانم که آن ساحل کجا شد که پیدا نیست دریا را کناری

9 تو شمس الدین تبریز ار ملولی به هر لحظه چه افروزی شراری

عکس نوشته
کامنت
comment