-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دستت اوفتادم چون مرغ پر بریده در پیشت ایستادم چون شمع سر بریده
2 چشم از تو می بدزدم پیش رقیب گویی چشم بدم که ماندم از تو نظر بریده
3 از تیغ بیوفایی بینی چو برنشینی حلق هزار خلقی بر رهگذر بریده
4 دیدی که تیر غازی مویی چگونه برد ای تو میان جانم زان زارتر بریده
5 پیمان مهر بسته هم در زمان شکسته پیوند وصل داده هم بر اثر بریده
6 جان من از خیالت در عالم وصالت هردم هزار منزل راه خطر بریده
7 در سایهٔ رکابت دلها ببین فتاده بر پایهٔ سریرت سرها نگر بریده
8 خاقانی از هوایت در حلقهٔ ملامت زنجیرها گسسته وز یکدگر بریده