1 در خرابات رند و سرمستم عاشقانه مدام می یابم
2 خم می گیر و بر سر من ریز کیسهٔ زر بریز در پایم
3 از خدا خوش فراغتی خواهم تا زمانی از او بیاسایم
4 غیر او در نظر نمی آید چون به نور خدای بنمایم
1 وجود مطلق الحق اوست دریاب مقید او و مطلق اوست دریاب
2 خیال باطلت دارد پریشان ببین مجموع را حق اوست دریاب
1 در محیط عشق ما گوهر طلب هفت دریا را نجو دیگر طلب
2 عود دل در مجمر سینه بسوز آنچنان عودی در این مجمر طلب