- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میکنم در بوستان با عندلیبان شیونی ورنه گل را کی پسند افتد نوای چون منی
2 تا دم مردن فغانم در هوای یک گل است نیستم بلبل که باشم هر نفس در گلشنی
3 تو نکونامی و من بدنام و مردم عیبجو همرهی عیب است عیب، از چون تویی با چون منی
4 بیخودم دارد، اگر یک قطره، گر یک ساغرست دل چو سوزد، خواه از یک شعله، خواه از گلخنی
5 صبر آنم کو، که شام هجر گیرم گوشهای؟ دست آنم کو، که صبح وصل گیرم دامنی؟
6 یوسف من بوی پیراهن ز من دارد دریغ پیر کنعان ورنه بویی یافت از پیراهنی