- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم که داغ دلم دشمن است مرهم را نمیدهم به شب قدر روز ماتم را
2 خدنگ یار مگر چاک سینهام بگشود؟ که سوخت شعله طوفان عشق عالم را
3 به گلشنی که نسیم دلم گذشته بر آن ز خون دل نتوان فرق کرد شبنم را
4 مریض عشقم و خون جگر چنان نوشم که العطش ز جگر خیزد آب زمزم را
5 به کیش برهمن از دین خبر نداری اگر به پیش بت نبری سجده دمادم را
6 ز بس که دل به تو مشغول بود قدسی را گذشت عمر و ندانست شادی و غم را