-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم با گلرخان تا خو گرفتست ز گلزار حقیقت بو گرفتست
2 زمهروئی کتابی پیش دارد بمعنی انس و با خط خو گرفتست
3 زحسن بیوفا میخواند آیات رهی از لا بالا هو گرفتست
4 بهنگام نمازش رو بحق است ولیکن قبله زان ابرو گرفتست
5 برای سنت عطرش نسیمی از آن زلفان عنبر بو گرفتست
6 گهی زان لب گرفته ساغرمی گهی زان نرگس جادو گرفتست
7 سیه چشمی که بهر قتل عشاق هزاران دشنه از هر سو گرفتست
8 بمن یکذره از من نیست باقی سرا پای وجودم او گرفتست
9 سر قتل من بیمار دارد بنازم شیوه نیکو گرفتست
10 کمان و تیر بهر صید دلها از آن چشم و از آن ابرو گرفتست
11 خط سبزش خبر آورد ناگه که ملک روم را هندو گرفتست
12 بیا تا رخت بر بندیم ای فیض که دل زین گنبد نه تو گرفتست