دل پر حسرت از کوی تو برگردیدم از وحشی بافقی غزل 318

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

دل پر حسرت از کوی تو برگردیدم و رفتم

1 دل پر حسرت از کوی تو برگردیدم و رفتم نشد پابوس روزی آستان بوسیدم و رفتم

2 ز گرد راه خود را بر سر کوی تو افکندم رخ پر گرد بر خاک درت مالیدم و رفتم

3 اگر منزل به منزل چون جرس نالم عجب نبود که آواز درایی از درت نشنیدم و رفتم

4 نیامد سرو من بیرون که بر گرد سرش گردم به سان گرد باد از غم به خود پیچیدم و رفتم

5 میسر چون نشد وحشی که بینم خلوت وصلش به حسرت بر در و دیوار کویش دیدم و رفتم

عکس نوشته
کامنت
comment