- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از عشق دل افروزم چون شمع همی سوزم چون شمع همی سوزم ازعشق دل افروزم
2 ازگریه وسوز من اوفارغ ومن هر شب چون شمع زهجر او می گریم و می سوزم
3 درخانه گرم هر شب ازماه بود شمعی بی روی چو خورشیدت چون شب گذرد روزم
4 در عشق که مردم رااز پوست برون آرد ازشوق شود پاره هر جامه که بر دوزم
5 هر چند فقیرم من گر دوست مرا باشد چون گنج غنی باشم گر مال بیندوزم
6 دانش نکند یاری در خدمت او کس را من خدمت او کردن از عشق وی آموزم
7 چون سیف اگر باشم در صحبت آن شیرین خسرو نزند پنجه با دولت پیروزم