-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلگیرم از بزم طرب غمخانهای باید مرا من عاشق دیوانهام ویرانهای باید مرا
2 از دولت عشق و جنون آزادم از قید خرد اکنون برای همدمی دیوانهای باید مرا
3 خواهم که افروزم شبی شمع طرب در کنج غم لیکن ز دیوان قضا پروانهای باید مرا
4 شاید گزینم حالتی در خواب شیرین اجل از نرگش عاشقکشی افسانهای باید مرا
5 بیصحبت شیرینلبی تلخ است بر من زندگی از جان به تنگ آمد دلم جانانهای باید مرا
6 بیآن چراغ و چشم دل شبها مقیم گلخنم شمعی ندارم کز طرب کاشانهای باید مرا
7 همچون فغانی آمدم از کعبه در دیر مغان پیمان شکستم ساقیا پیمانهای باید مرا