- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به گریه سحر و آه شب دلم شادست چو گل که تازه ز آب و شکفته از بادست
2 فسردگی به دل بوالهوس میاموزید که مرده در روش آرمیدن استاد است
3 خیال زلف تو ننشسته هرگز از پرواز مگو که مرغ هوایی ز قید آزاد است
4 چو ترکش تو ز پیکان پرست دیده من نیم گر آینه چشمم چرا ز فولادست؟
5 چو غنچه سر به گریبان کشد همیشه ز شرم کسی که گردنش از قید عشق آزاد است
6 نشد ز سلسله ما برون گرفتاری درین قبیله مگر عشق وقف اولادست