من آن نیم که دل از مهر دوست از سعدی شیرازی غزل 387

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم

1 من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم و گر ز کینه دشمن به جان رسد کارم

2 نه روی رفتنم از خاک آستانه دوست نه احتمال نشستن نه پای رفتارم

3 کجا روم که دلم پای بند مهر کسیست سفر کنید رفیقان که من گرفتارم

4 نه او به چشم ارادت نظر به جانب ما نمی‌کند که من از ضعف ناپدیدارم

5 اگر هزار تعنت کنی و طعنه زنی من این طریق محبت ز دست نگذارم

6 مرا به منظر خوبان اگر نباشد میل درست شد به حقیقت که نقش دیوارم

7 در آن قضیه که با ما به صلح باشد دوست اگر جهان همه دشمن شود چه غم دارم

8 به عشق روی تو اقرار می‌کند سعدی همه جهان به درآیند گو به انکارم

9 کجا توانمت انکار دوستی کردن که آب دیده گواهی دهد به اقرارم

عکس نوشته
کامنت
comment