-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شدم سپاسگزار خود از شکایت شوق زهی ز من به دل بی غمش سرایت شوق
2 به بزم باده گریبان گشودنش نگرید خوشا بهانه مستی خوشا رعایت شوق
3 هر آن غزل که مرا خود به خاطرست هنوز به بانگ چنگ ادا می کند ز غایت شوق
4 دخان ز آتش یاقوت گر دمد عجبست عجب ترست ازین بر لبش حکایت شوق
5 غلط کند ره و آید به کلبه ام ناگاه صنم فریب بود شیوه هدایت شوق
6 متاع کاسد اهل هوس به هم برزن کنون که خود شده ای شحنه ولایت شوق
7 به خود مناز و بیاموز کار هم بپذیر من و نهایت عشق و تو و بدایت شوق
8 مکن به ورزش این شغل جهد می ترسم که چون رسی به خط خطوه نهایت شوق،
9 ترا ز پرسش احباب بی نیاز کند غرور یکدلی و نازش حمایت شوق
10 سر تو سبزتر از حرف غالبست به دهر خجسته باد به فرق تو ظل رایت شوق