می‌روم جایی که غم آنجا از نظیری نیشابوری غزل 153

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

می‌روم جایی که غم آنجا ز دل‌ها می‌رود

1 می‌روم جایی که غم آنجا ز دل‌ها می‌رود ناله از هرجا که می‌خیزد به آنجا می‌رود

2 بعد جان دادن به دنبال اجل بینم چنانک گوییا صد یوسف از پیش زلیخا می‌رود

3 تحفه رضوان اگر بر کف ندارم دور نیست تا به مرگ از طفلیم ایمان به یغما می‌رود

4 شاید ار دردی به محتاجان فروشد میْ‌فروش هرکه را یک درهمست آنجا به سودا می‌رود

5 من نخواهم رفت اما بهر تسکین دلش هرکجا بینید گوییدش که فردا می‌رود

6 بر من اندوهی هجوم آورده از هجران او کز درش تا می‌روم دل در ته پا می‌رود

7 می‌روم نوعی ز کوی او که پنداری به خشم صدکس از پیش و پسم بهر تقاضا می‌رود

8 گر ز لوح چهره لیلی همی آرد سبق خاطر شوریده مجنون به صحرا می‌رود

9 شهر و صحرا ار «نظیری » سوخت از آه وداع می‌رود نوعی که پنداری ز دنیا می‌رود

عکس نوشته
کامنت
comment