- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به استغنات میرم سرو استغنا بلند من که خوش راضیست از تو جان استغنا پسند من
2 سرت گردم به رقص آور دلم را گرم سویم بین که نیک است از برای چشم بد دود سپند من
3 من این تار نگه را حلقه حلقه میکنم اما شکاری را که من دیدم زیاد است از کمند من
4 حلاوت بخشیی گاهی به شکر خنده میفرما به زهر چشم خود مگذار کار زهر خند من
5 شکاری نیستم کارایش فتراک را شایم به صید من چه سعی است اینکه دارد صید بند من
6 مرا بایست کشتن تا نه من رسوا شوم نی او نصیحت نشنو من گوش اگر میکرد پند من
7 ز وحشی بر در او بدترم بلک از سگ کویم ازین بدتر شوم اینست اگر بخت نژند من