بکویش می روم بهر تماشای از فضولی بغدادی غزل 221

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

بکویش می روم بهر تماشای مه رویش

1 بکویش می روم بهر تماشای مه رویش تماشاییست از رسواییم امروز در کویش

2 ندارم تاب تیر غمزهای آن کمان ابرو مگر سویم بتندی ننگرد تا بنگرم سویش

3 چه حاجت با رقیبان دگر در منع من او را رقیب او بس است از هر که باشد تندی خویش

4 گلی دارم درون دل ز غیرت کس نمی خواهم نشنید پهلوم ترسم که ناگه بشنود بویش

5 ازان رسوا شدم کز غایت ضعف تنم در دل نگنجید و برون افتاد شوق رشته مویش

6 قدم خم باشد ز بار غم برون شو از تنم ای جان که نتوان بود اینجا با خیال قد دلجویش

7 فضولی چون نیابم در دل اهل محبت ره خیالی کرد ضعفم در خیال جعد گیسویش

عکس نوشته
کامنت
comment