-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 می روم زین شهر و در دل مهر ماهی می برم کوه دردی با تن چون برگ کاهی می برم
2 از سر کویت سفر نوعیست از دیوانگی این قدر من هم بکوی عقل راهی می برم
3 از ملامت چون رهم کز ناله هرجا می روم بر گرفتاری خود با خود گواهی می برم
4 کی توانم بر زبان آورد نام دوریت من که صد فیض از رخت در هر نگاهی می برم
5 گر برد ذوق وصالت از دل من دور نیست این که رشکی از رقیبان تو گاهی می برم
6 دل ز بویت دیده از رویت سروری داشتند می روم حالا پر از اشکی و آهی می برم
7 گر کنم میخانه را منزل فضولی دور نیست چون کنم از بیم غم آنجا پناهی می برم