1 من به سوی باغ و گلشن می روم تو نمیآیی میا من می روم
2 روز تاریک است بیرویش مرا من برای شمع روشن می روم
3 جان مرا هشتهست و پیشین می رود جان همیگوید که بیتن می روم
4 بوی سیب آمد مرا از باغ جان مست گشتم سیب خوردن می روم
5 عیش باقی شد مرا آن جا که من از برای عیش کردن می روم
6 من به هر بادی نگردم زانک من در رهش چون کوه آهن می روم
7 من گریبان را دریدم از فراق در پی او همچو دامن می روم
8 آتشم گر چه به صورت روغنم و اندر آتش همچو روغن می روم
9 همچو کوهی می نمایم لیک من ذره ذره سوی روزن می روم