می‌روم در سینه صد درد از فضولی بغدادی غزل 301

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

می‌روم در سینه صد درد نهانی می‌برم

1 می‌روم در سینه صد درد نهانی می‌برم کوهِ دردم از سر کویت گرانی می‌برم

2 از درت صد داغ بر دل می‌کنم عزم سفر دستهٔ گل زین ریاضِ کامرانی می‌برم

3 می‌روم زین ملک اما بی‌متاعی نیستم بار صد غم، مایهٔ صد ناتوانی می‌برم

4 بهر یاران کرده‌ام ترتیب رنگین تحفه‌ها چهرهٔ کاهی و اشکِ ارغوانی می‌برم

5 تا به کی بر سر خورم سنگ ملامت کوه کوه زین سر کو می‌روم وین سخت‌جانی می‌برم

6 دولتی دارم که می‌میرم به درد عاشقی خوش متاعِ باقی زین ملک فانی می‌برم

7 نیستم از خاک پای او فضولی بی‌خبر خضرِ وقتم ره به آب زندگانی می‌برم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر